آرادآراد، تا این لحظه: 13 سال و 16 روز سن داره

و آراد آمد .....

بدون عنوان

1390/6/28 21:38
نویسنده : الهام و علی
459 بازدید
اشتراک گذاری

چهارده روزت بود که فهمیدیم زردی گرفتی. فورا بردیمیت بیمارستان و دکتر گفت که باید بستری بشی. بابایی یزد بود و خبر نداشت. روز دومی که بستری شدی بابایی فهمید و اومد تهران. خیلی نگرانت بودیم. چونکه علاوه بر زردی تداخل خونی باعث لیز شدن گلوبولات شده بود (گروه خونی من منفی و تو مثبت بودی).بعد از سه ر وز از بیمارستان مرخص شدی و آوردیمت خونه. تقریبا هفته ای یکبار ازت آزمایش خون میگرفتن تا از روند بهبودت مطمئن بشن. تقریبا چهل روزت بود که کاملا خوب شده بودی  و یکماه و نیم نگرانی ما تموم شد. حالا که از سلامتت مطمئن شده بودیم همراه بابایی برگشتیم یزد و برای اولین بار سه نفری توی خونه خودمون بودیم.حالا دیگه توی خونه تنها نیستم یه مرد کوچیک کنارمه که قراره مونس و همدمم باشه و منو از تنهایی دراره .خدایا هزاران بار شکر .از خدای خودم خواستم که منو لایق مادری بدونه ....... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)